به عصر یک روز سرد زمستانی وسط هفته، ترجیحا دوشنبه بعد از سپری کردن صبح و ظهر خسته نیازمندم که برف هم شروع به باریدن کرده. زیپ کاپشن طوسیم رو تا زیر چونه بالا کشیدم، شال نارنجی رنگم رو سفت روی پیشونیم پیچیدم و دستکش هم ندارم، با دستایی که بخاطر سوز و سرما قرمز شده در ورودی کافه داخل پارک ولیعصر رو باز میکنم و روی صندلی های چرمش میشینم و قهوه سفارش میدم.

همینقدر ساده، همینقدر آروم ...

رو ,همینقدر ,هم ,روی ,کافه ,ورودی ,قرمز شده ,سرما قرمز ,و سرما ,شده در ,در ورودی

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همه چیز از همه جا وبلاگ تخصصی محسن مانشتی آرامش با نیلک الکترونیک1 amlakaftabir دفتر یادداشت مجازی من مهندسی صنایع و مدیریت نوشته های مداد سیاه سالم زیبا کلاه موزیک